درباره من

با ذوق و شوق زیادی رشته شهرسازی رو توی دانشگاه شروع کردم. اما زیاد طول نکشید که با دیدن و شنیدن نا امیدی های فارغ التحصیلان معماری و شهرسازی، امیدم رو از دانشگاه ببُرم. اوایل حضورم توی دانشگاه، راه اندازی انجمن علمی و جمع کردن کسایی که دغدغه آینده داشتن من رو راضی می‌کرد تا وقتی که متوجه فعالیتی خارج از دانشگاه شدم؛ کانون معماران و شهرسازان، سازمانی که صد ها و هزاران تحصیل کرده و معماری و شهرسازی رو دور هم جمع کرده بود تا برای آینده‌شون، مشترکاً تلاش کنن. توی چند سال اول حضورم از کارای گرافیکی و طراحی پوستر تا مدیریت گروه‌های مختلف و طراحی رویداد رو تجربه کردم و آروم آروم نقش و حضورم پر رنگ تر شد تا جایی که ایده های ذهنیم رو بتونم عملیاتی کنم…

من می‌دونستم که حرف زدن در مورد معماری، یاد گرفتن در زمینه معماری یا کسب تجربه و کارآموزی در معماری، هیچ کدوم نمی‌تونه نا امیدی های این همه معمار و شهرساز رو پاسخ بده. چون نیاز اصلی ما در زمینه مفاهیم بیزینسی بود و همین باعث شد که سال نود و هفت، دومین رویداد استارتاپ ویکندی معماری و شهرسازی کشور رو در تبریز برگزار کنیم.

اون روز‌ها مثل خیلی از کسایی که یه قطره از دریای بزرگ رو تجربه کردن و فکر می کنن همه چیو یاد گرفتن، تصمیم گرفتم کسب و کار معماری خودم رو راه بندازم. در کمتر از یک سال و نیم، بیشتر از شش مورد استارتاپ رو شروع کردم و هر کدوم در مرحله‌ای از فعالیت رها شدن.

اما همه اینا باعث شد بفهمم که هنوز به اندازه کافی یاد نگرفتم. شروع کردم به خوندن، هر کتاب، مقاله، رویداد یا دوره‌ی مرتبطی می‌دیدم، شرکت می‌کردم و این یاد گرفته تا جایی ادامه پیدا کرد که تصمیم گرفتن چیزایی که سال ها پیش دونستنش می‌تونست برای من مفید باشه رو برای معمار بنویسم.

دوره‌ای در مورد تولید محتوا رو گذروندم و شروع کردم به نوشتن مقاله که روی وب سایت کانون منتشر می‌شد. اما علی‌رغم منتشر شدن همزمان این محتوا ها در صفحه های رسانه‌ای کانون، باز هم نسبت کسانی که در زمینه اطلاعات نداشتن به اندازه‌ای زیاد بود که گاهی اوقات از نوشتن نا امید می‌شدم. تا جایی که فهمیدم با یاد گرفتن سئو می‌تونم مقالاتم رو تبدیل بکنم به نتیجه اول جتسجو‌های مخاطبان هدفم، یعنی معمار‌ها.

سئو به قدری برای من جذاب بود که خیلی سریع تر از انتظارم یک دوره تخصصی و جامع رو تموم کردم و شروع کردم به سئو کردن مقالاتی که توی کانون نوشته بودیم. امروز از اگر از تجربه هام بگم، بیشتر از پنجاه عنوان مرتبط با معماری در صفحه اول قرار گرفتن و شاید اگر عنوان “بازاریابی معماری” رو جستجو کنید می‌تونید یکی از مقالاتم رو ببنید.

دیگه مقالات به اندازه کافی دیده می‌شدن و لازم بود که یک منبع منسجم‌تر که بتونه معماران رو قدم به قدم راهنمایی کنه رو شکل بدم. اوایل سال نود و نه بود که اولین کتاب من با عنوان کارفرما‌ها پرواز نمی‌کنند منتشر شد. کتاب بیشتر جنبه گردآوری داشت و یک راهنمای کوچیک محسوب می‌شد، اما علاقه‌ای که به این کتاب نشون داده شد، من رو به فکر این انداخت که می‌شه کار های بیشتری انجام داد؛ اما مطمئن نبودم!

بر اساس تجربه هایی که در این زمینه کسب کرده بودم، با همکاری دوست خوبم صبا فخری دوره‌ای در زمینه استراتژی برای دفاتر معماری برگزار کردیم و در طول این دوره با ده ها معمار تلاش کردیم تا راهبرد هایی برای ادامه مسیر حرفه‌ای شان ترسیم کنیم.

همین ارتباط عمیق تر با معماران باعث شد ایده کتاب جدیدی در ذهنم پر رنگ تر بشه. ترجمه کتابی مرجع در زمنیه بازایابی و فروش خدمات معماری و ساخت و ساز که امروز در مراحل نهایی ترجمه خودش هست. اما در کنار طی کردن مسیر طولانی ترجمه، برای تکمیل اطلاعات خودم در زمنیه توسعه کسب و کار، دوره‌هایی در زمینه طراحی وب سایت، دیجیتال مارکتینگ و اینستاگرام رو شروع کردم و همین وب‌سایت حاصل بخشی از این دوره‌ه‌است.

من همچنان در حال یادگیری  و آماده شدن برای تجربه‌های جدید هستم و امیدوارم چالش جدیدی رو با شما خلق کنیم.